شیدایی به سبک ایرانی



 


وقتی که ما دچار احساس بی‌ارزشی در زندگی هستیم بیشترین احساسی که با ما همراه می‌شود، شرمساری است. شرمساری همان احساسی است که به محض برملا شدن عیب‌ها و ایرادها بروز پیدا می‌کند.

احساس بی‌ارزشی چندان برای دیگران قابل مشاهده نیست و ماهیت درونی و خصوصی دارد. شما احساس می‌کنید لیاقت عشق و محبت کسی را ندارید.

ین نشانه‌های زیر به شما کمک می‌کند تا تله بی‌ارزشی را در زندگی خود تشخیص دهید:


خود واقعی‌تان را پنهان می‌کنید. .

مدام به شیوه‌ای نامنصفانه خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید. به همین دلیل احساس حقارت و حسادت یک آن شما را رها  نمی‌کند.

اگرچه دیگران به شما اهمیت می‌دهند و احترام می‌گذارند اما شما مدام از آنها تقاضای حمایت می‌کنید و می‌خواهید مطمئن شوید که دوست‌تان دارند.

با دیگران چنان رفتار می‌کنید که آنها به خودشان اجازه می‌دهند از شما ایراد بگیرند،تحقیرتان کنند و با شما بدرفتاری کنند.

اگر کسی از شما انتقاد درستی کند، سخت به موضع دفاعی می‌روید و در برابر فرد انتقادگر حالت خصمانه می‌گیرید.

اگر موفقیتی نصیب شما شود خودتان را لایق این موفقیت نمی‌دانید. اگر هم نتوانید موفقیتی کسب کنید شدیدا عصبانی می‌شوید.

در برابر مشکلات زندگی و مشکلات ارتباطی سخت ناامید می‌شوید و به دام افسردگی می‌افتید.

وقتی در جمع صحبت می‌کنید به شدت مضطرب می‌شوید.

---------------------------------------------------------------

آیا شما و شریک عاطفی خودتان، علاقه چندانی به دیدن همدیگر ندارید؟

آیا بیشتر تمایل دارید که روابط شما، کوتاه مدت و همراه با عشق شورانگیز باشد؟

هم زمان با افراد متعدد رابطه دارید که اگر یک رابطه، تمام شد شما تنها نمانید؟

آیا اکثرا جذب افرادی در رابطه میشوید که مدام شما را به شوخی، تحقیر میکنند؟

آیا اکثرا وارد رابطه با افرادی میشوید که از نظر جسمی و روحی با شما بدرفتاری میکنند؟

آیا جذب افرادی میشوید که آنها به شما علاقه ندارند اما شما در خیال عشق آنان به سر میبرید؟

آیا بیشتر اوقات به دنبال زیباترین و جذاب ترین فرد برای شروع رابطه میگردید؟

آیا با کسانی وارد رابطه میشوید که زیاد در زندگی شخصی و خانوادگی شما جستجو نمیکنند؟

آیا شریک عاطفی شما کمتر در دسترس است، یا در سفر است یا در جلسات کاری یا در رابطه دیگر؟

آیا از رابطه تعهدآور و باثبات، فراری هستید و اجازه صمیمی شدن به کسی نمیدهید؟

آیا بیشتر روابط شما با شریک عاطفی خودتان، سطحی و محدود و بدون حس خاصی است؟

آیا در روابط عاطفی خود، شاهد بی توجهی و بی احترامی به خودتان هستید اما سکوت میکنید؟

آیا شریک عاطفی شما؛ فردی عیب جو، ایرادبگیر و منتقد است و شما را از خودش طرد میکند؟

آیا مدام نگران هستید که شخصیت اصلی و افکار و احساسات شما پیش طرف مقابل، فاش گردد؟

آیا باور نمیکنید که شریک عاطفی شما، در ابراز عشق و علاقه خودش، خالص و صادق باشد؟

آیا ممکن است در مقابل شریک عاطفی خودتان، شروع کنید به تحقیر و سرزنش کردن خود؟

آیا به شدت از افرادی که با شما وارد رابطه میشوند، انتقاد میکنید و از آنها عیب و ایراد میگیرید؟


دکتر منوچهر خادمی - معنادرمانگر



✍️ تمرکز بر مشکلات باعث می‌شود مردم علی رغم اینکه صدها متر از چاه دور هستند باز هم با سر به داخل آن سقوط کنند. با تمرکز بر مشکلات شاید وضعیت غم‌انگیزی ایجاد کنید و صد البته توجه بیش از حد به مشکلات یکی از دلایل اصلی شکست یا عدم موفقیت بیشتر مردم در زندگی است.


قانون جذب می‌گوید: مشابه، مشابه را جذب می‌کند؛ بنابراین اگر به تمرکز بر مشکلات ادامه دهید مشکلات بیشتری جذب می‌کنید. شکایت کردن هم به نوعی تمرکز بر مشکل محسوب می‌شود. در عوض، باید به دنبال راه‌حلی برای خلاصی از چاه مشکلات باشید. 


در مدرسه خلبانی، به شما می‌گویند وقتی سیستم هواپیما از کار افتاد به هیچ وجه بر مشکل (زمین) تمرکز کنید و تمام هوش و حواس خود را به جایی که می‌روید (راه‌حل) معطوف کنید و بدن شما هم به طور طبیعی از انتخاب شما پیروی خواهد کرد. 


افراد موفق و ثروتمند چون راه‌حل گرا هستند توانسته‌اند به جایگاه کنونی خود دست یابند. پس دفعه‌ی بعد که در حین شکایت کردن مچ خودتان را گرفتید، فوراً تمرکز خودتان را روی چیز دیگری بگذارید.


بچه‌ها با خیالِ کفش و لباس نو، چشمانشان را می‌بندند!

زن‌ها با فکر عوض کردن فرش و رنگ مبل جدیدشان!

مردها با محاسبه‌ی هزینه‌های شب عید و کارهای نیمه‌تمامشان!


اما فروردین که از نیمه بگذرد، طرح فرش و رنگ مبل از مُد می‌افتد و کفش و لباس نو از چشم، هزینه‌ها و کارهای نیمه‌تمام هم احتمالا تمام می‌شود!

ماهی‌ها می‌میرند و سبزه‌ها پلاسیده می‌شوند.

روی دیوارها و شیشه‌ها باز گرد و خاک می‌نشیند و هفت‌سین‌ها کم‌کم جمع می‌شود.


اینها رو گفتم که بدانید، اگر هفت‌سینتان یک سین هم کم داشته باشد، ایرادی ندارد!


اگر لباستان فلان مارک و مبلتان فلان طرح هم نباشد، آسمان به زمین نمی‌آید جانم!


خارج کنید خودتان را از دور این رقابت چشم و هم‌چشمی‌ها. شادی‌هایتان را به این مادیات بی‌دوام گره نزنید!


بگذارید کودکانمان یاد بگیرند که سال نو چیزی نیست جز حال خوب کنار هم بودن و یک استارت مجدد برای کاستن از ضعف هامون و رشد بیشتر! جز وقتی که در کنار هم می‌گذرانیم. احساس خوشبختی داشتن با مادیات هنر نیست!


اگر میان همین اندک ‌داشته‌هایتان هم، با هم مهربان بودید، آن وقت بروید و میان مردم خوشبختی‌تان را جار بزنید!


اگر تصمیم گرفتید امسال را بیشتر کنار هم باشید و بیشتر لبخند بزنید و از تجربیات سال گذشته و شکست هاتون درس بگیرین برای رشد و تغییر و تحول، آن وقت است که شکوفه‌های خوشبختی در دلتان جوانه می‌زند

و حال و هوای زندگیتان بهاری می‌شود.


♦️لبخند بزنید به ترک دیوارتان! شاید شکوفه‌ای میانش منتظر جوانه زدن باشد!❣️



۱- قبل از رفتن به مهمانی، اگه دعوت نشدیم، با میزبان تماس گرفته و با وی هماهنگی کنیم.

۲ - بهتر است از میزبان بخواهیم خود وقت مناسب را تعیین کند.


۳ - اگر برای اولین بار به منزل کسی می‌رویم، بهتر است دست خالی نرویم و با توجه به شرایط ِمیزبان و در حد توان هدیه‌ای ببریم. 

۴ - در پذیرایی، محدودیت‌های میزبان را درک کنیم و انتظارات بیش از حد توان او نداشته باشیم.


۵ - موضوعات اختلاف‌ برانگیز مطرح نکنیم و مهمانی را به میدان جنگ و جدل تبدیل نکنیم.

از بحث ی پرهیز کنیم و با کنایه صحبت نکنیم.

۶ - احترام میزبان را نگه داریم و از محکوم کردن او و به کرسی نشاندن حرف خویش پرهیز کنیم.


۷ - در جمع، از ثروت و دارایی‌ها و افتخارات خویش تعریف نکنیم و از شغل و مقام پردرآمد و پولساز خود صحبت نکنیم، به ویژه اگر مخاطبمان فاقد آنها باشد.

۸ - از گله‌گذاری و غیبت در مهمانی‌ بپرهیزیم و پشت‌ سر مهمانان، میزبان، دوستان و نزدیکانمان بدگویی نکنیم.


۹ - به عنوان میزبان، با مهمانان خود به گرمی رفتار کنیم. از درد و غم، بیماری و گرفتاری‌های روزمره خود برای مهمانان داستان نسازیم. 

۱۰ - اگر در منزل خود عادت غذایی یا آداب خاصی داریم که میزبان قادر به برآورده‌ کردن آن نیست از وی تقاضای آن را نکنیم (باعث دردسر یا شرمندگی او نشویم).


۱۱ - در خوردن غذا مانند منزل خود رفتار نکنیم و از پرخوری بپرهیزیم.

۱۲ - در مهمانی از میزبان راجع به شغلش و میزان درآمدش نپرسیم. از میران حقوق و دارائی نپرسیم. 


۱۳ - فراموش نکنیم ما حق نداریم ‌دکوراسیون منزل میزبان را تغییر دهیم.

پرده را کنار نزنیم و یا روشنایی را کم و زیاد نکنیم. 

۱۴ - در مهمانی‌ تمام‌ وقت را با یک نفر از حاضران به گفت‌ و گو نپردازیم، طوری که گویی شخص دیگری در آن محل حضور ندارد. 


۱۵ - کودکان خود را کنترل کنیم تا باعث زحمت برای میزبان نشویم.

۱۶ - در زمان نشستن، ما تابع میزبان هستیم، اگر به ما تعارف کردند که جای خاصی بنشینیم، حتما رعایت کنیم.


۱۷ - راجع به قیمت مبل و فرش و وسایل دیگر منزل میزبان نپرسیم.

۱۸ - در میهمانی‌ها موج منفی ندهیم واز شایعه پراکنی و سیاه‌نمایی دوری کنیم.


۱۹ - با لباس و طلا و ظاهر آنچنانی خود، فخر فروشی نکنیم.

۲۰ -در دید و بازدیدها از تجربیات گذشته بگوییم و دست و زبانمان خیر باشد.


چه بسا در این دید وبازدیدها گره از کار و زندگی کسی باز شود. ساده ترین راه دعوت کردن افرادی که دنبال تغییر و ساختن و بهبود زندگی شون هستن به کانال موفقیت شخصی و همسرداری هست.



موفقیت شخصی و همسرداری


 ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان پر اهمیت ترین تصمیم فردی هر انسانی در طول زندگی می باشد و تسهیل در امر انتخاب همسر برای ازدواج که باید به شکل آگاهانه و با نگاه عقلانی صورت بگیرد،یکی از مهمترین قسمتهای فرآیند ازدواج می باشد. از این رو سایت ازدواج و همسریابی شیدایی که در مقوله تسهیل در امر انتخاب همسر در فضای مجازی فعالیت دارد،سعی کرده است تا محیطی مناسب و با نظارت دقیق برای رعایت موازین شرعی و عرفی به وجود بیاورد و با استفاده از امکانات اینترنتی که در اختیار بشر امروز قرار گرفته است و گستردگی فضای مجازی که بدور از محدودیت‌های فضای حقیقی،توانایی معرفی گزینه های بیشتری برای ازدواج را دارد را تسهیل نماید. سایت همسریابی شیدایی مدعی این امر نیست که بهترین انتخاب را برای کاربران خویش به همراه خواهد داشت بلکه متولیان همسریابی شیدایی خود به این امر اذعان دارند که انتخاب همسر فرآیندی بسیار دقیق و عاقلانه باید باشد و تنها با یک آشنایی مجازی در سایت همسریابی،ممکن نیست که انسان به ایده آل واقعی خویش در ازدواج دست یابد بلکه سایت همسریابی تنها و تنها محلی برای آشنایی های اولیه می باشد و تنها به اطلاعات کلی بسنده کرده است در صورتی که باید این آشنایی ها در گامهای بعدی در فضای حقیقی به شکل دقیق و روانشناسی شده صورت بگیرد و برای همین امر اطلاع خانواده ها بسیار ضروری و اساسی است. برای داشتن یک انتخاب درست در زمینه ازدواج باید تمام مراحل آشنایی و دلبستگی تحت نظر خانواده ها و مشاوران ذیصلاح صورت بگیرد. سایت همسریابی شیدایی برای تمام کاربران خویش آرزوی سعادت و خوشبختی و داشتن یک انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه را خواهان است.

سایت همسریابی صیغه همسریابی موقت صیقه شیداییhttp://www.samipatogh.ir بهترین سایت همسریابیhttp://www.yekkamand.ir/ بهترین سایت همسریابیhttp://www.yekkamand.ir/ سیغهhttp://v55.ir


1_  ﺧﺎﻧﺖ ﺟﻨﺴ

2 _ ﺧﺎﻧﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳ ﻭ ﻋﺎﻃﻔ

3 _ ﺧﺎﻧﺖ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ


ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺖ ﺟﻨﺴ، ﻫ ﻮﻧﻪ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻭ ﻫﺠﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻦ ﻃﺮﻓﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﻟﻞ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺟﻨﺴ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺩﺮ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣ ﻨﺪ . 


 ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳ ﻭ ﻋﺎﻃﻔ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳ ﻭ ﻋﺎﻃﻔ ﻋﻤﻘ ﺑﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺷﻞ ﻣﺮﺩ . ﻌﻨ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺩﺮ ﺑﻪ ﻏﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﻣ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﺮﺟﺢ ﻣﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻭﻗﺖ ﺑﺬﺭﺍﻧﺪ، ﺻﺤﺒﺖ ﻨﺪ، ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﻨﺪ ﻭ ﻢ ﻢ ﺑﻪ ﺍﻦ ﻧﺘﺠﻪ ﻣ ﺭﺳﺪ ﻪ ﺑﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺮ ﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺵ 


ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺖ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ، ﻓﺮﺩ ﺗﺼﻤﻢ ﻣ ﺮﺩ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺩﺮ ﺑﻪ ﻏﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ، ﺍﺯ ﻃﺮﻖ ﺍﻨﺘﺮﻧﺖ و ﺖ ﺮﺩﻥ، ﻔﺖ ﻭ ﻮ ﻭ . ارتباط برقرار کند



✅استاد . اصولا منطق چیست؟!


معلم کمی فکر کرد و جواب داد : 

گوش کنید ، مثالی می زنم :

دو مرد پیش من می آیند ، یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد

می کنم حمام کنند . 

شما فکر می کنید کدام یک این کار را انجام دهند ؟!


هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه!

معلم گفت : نه ، تمیزه! ، چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر

آن را نمی داند ، 

پس چه کسی حمام می کند؟


حالا پسرها می گویند : تمیزه!

معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد!


و باز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه؟!

معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! ، تمیزه به حمام عادت دارد و

کثیفه به حمام احتیاج دارد . 

خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو!


معلم بار دیگر توضیح می دهد : 

نه ، هیچ کدام! ، چون کثیفه به حمام

عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!


شاگردان با اعتراض گفتند : 

بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟ ، هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است!


معلم در پاسخ گفت : 

خوب پس متوجه شدید ، این یعنی منطق

و از دیدگاه هر کس متفاوت است!


به دنیا و زندگی بسیار علاقه مند باش

و آنرا دوست بدار.


با باد به رقص در آیید

در زیر باران برقصید.

با درختان به رقص در آیید.


تا دریابید که دین ،

تنها آن نوشته های کتاب مقدس نیست

بلکه در سر تا سر هستی گسترده شده است. 


دین چیزی مرده و بی روح نیست 

بلکه بسیار سر زنده است 

و تو برای تماس با آن باید سر زنده باشی.


آنگاه که شادی تو به اوج خود برسد، 

با هستی تماس می یابی. ❤️






همانگونه که می دانیم انتخاب همسر یکی از اساسی ترین انتخاب های زندگی هر انسانی می باشد بدین منظور علوم های روانشناسی و جامعه شناسی در این زمینه سخنان بسیاری برای گفتن دارند،ازدواج اصل اصلی و اساسی تشکیل خانواده در حیات بشری بوده است و یک ازدواج سالم و موفق معمولا باید همراه با یک انتخاب همسر اصولی و بر طبق معیارهای فردی و جمعی صورت بگیرد. در این میان در این زندگی مدرن شده بر اساس اصول فضای مجازی و سایت های اینترنتی باید روشهای نوین نیز برای این اصل اساسی زندگی مورد استفاده قرار بگیرد البته باید ای در کار نیست اما این باید از آنجا ناشی می‌شود که اگر ت گذاران جامعه بین هم توجه نکنند وع نگرش انسانی افراد جامعه به دنبال چنین وضعی خواهد رفت پس باید در ت‌های کلی اداره جامعه استفاده از ابزارهای مدرن نیز به تبع رواج آن مورد استفاده قرار بگیرد و در ت‌گذاری‌ها و مشمول نظر گردد.

در این میان سنت های فرهنگی نیز باید مورد بحث قرار بگیرد که آیا جامعه می‌تواند عرف معمول خویش را به کنار نهاده و حداقل آن را به عنوان اصل اساسی در نظر نگرفته و برای بقیه روش‌های نوین همسریابی نیز قائل به استفاده و رواج آن باشد.

فضای مجازی با رواج گسترده ای که در سالیان اخیر یافته است جای پای خود را در تمام زمینه های زندگی ما باز کرده است پس بهتر است بدون فوت وقت شرایط را بسنجیم و بتوانیم در این میان از این فضا استفاده بهینه نماییم تا آسیب‌شناسی هایی که می‌تواند صورت بگیرد نیز بر ما مکشوف گردد.

بهتر است برای این میزان از استفاده از فضای مجازی اتما ت های پیشگیرانه نیز مدنظر قرار بگیرد زیرا که ما بخواهیم و چه نخواهیم همه ابزارها در دست استفاده هستند و فضای مجازی نیز یکی از این ابزارهای مدرن می باشد که برای همه روشهای زندگی انسان از میان خود می‌تواند تولید برنامه نماید.

همین سخن در این است که ما نباید محدودیت های فرهنگی بر چیزی اعمال کنیم زیرا می‌دانیم سرانجام ما به شکست رو به رو خواهد گردید.

به قول مولانا

 هرکه با پولاد بازو پنجه کرد

ساعد سیمین خود را رنجه کرد

فضای مجازی نیز یکی از این غول هاست که نباید با آن از دره قهر در آمد بلکه باید مانند غول رام شده در دستان ما قرار بگیرد.

در این میان در بحث همسریابی داشتن یک سایت همسریابی خوب می تواند راهگشا باشد به استفاده از فضای مجازی برای همسریابی با نام سایت ازدواج و سایت همسریابی بهترین گزینه برای رعایت چنین مسئله ای است که البته باید تحت نظر نهادهای ذیربط باشد.

یکی از بهترین این سایت ها سایت همسریابی شیدایی میباشد که هم برای ازدواج موقت و هم در زمینه ازدواج دائم مشغول به فعالیت می‌باشد.

شیدایی یک جامعه مجازی برای ازدواج می باشد که نهایت تلاش خود را در پالایش و پیرایش کاربران خود در جهت داشتن ازدواجی بهتر صورت می دهد.

سایت همسریابی شیدایی در زمینه صیغه یابی نیز فعال است و علت وجود ازدواج موقت و صیغه یابی در این سایت پالایش قسمت ازدواج دائم از چنین درخواست هایی است که گاهی برخی از کاربران در این زمینه دارند و آنرا متاسفانه در قسمت ازدواج دائم ابراز می دارند که کاری بس ناشایست می باشد.بدین منظور ت سایت ازدواج موقت نیز در دستور کار سایت همسریابی شیدایی قرار گرفت و اکنون این پایگاه مجازی ازدواج در هر دو زمینه مشغول به خدمات دهی به کاربران خویش می باشد.



ezdevaji

هر آدمی حساسیت هایی دارد ، به جا یا نابجا ، با دلیل یا بدون دلیل ، یکی از دماغش خوشش نمیاید ، یکی  حرف زدن در مورد خانواده اش را دوست ندارد، یکی از تحصیلات پایینش خجالت زده است،  سر این حساسیت ها هیچ شوخی با هم نداریم. حق نداریم به بهانه "دارم شوخی می کنم"  دست بگذاریم.  دست گذاشتن روی حساسیت شریکمان یعنی ور رفتن زخمی که در قسمتی از بدن ما وجود دارد که این ور رفتن ان را تبدیل به یک دمل چرکی میکند و شرایط را سختتر و وخیمتر. پس با زخم و حساسیت همسر خود ور نروید بلکه یاد بگیرید که چگونه انرا پانسمان کنید





دکتر فهیمه رضایی - روانشناس



namzadang

یکی از بهترین شیوه ها برای شناخت فرد مشاهده‌ی اوست زمانی که با خانواده اش در تعامل است.
نحوه ی برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر، شاخصی از رفتار آینده‌ی او در یک ارتباط صمیمانه است

نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده،
اطلاعات بسیار زیادی به ما می دهد، تا پیش بینی کنیم که بعد از ازدواج این فرد چگونه برخورد خواهد کرد.

اگر فرد در ارتباط با خانواده صادق و راحت باشد ، احتمالاً بعد از هم به همین شیوه رفتار خواهد کرد و اگر فردی با اعضای خانواده اش با تعارض فراوان و ضدیت رفتار کند ، احتمالاً همان الگو نیز به رابطه‌ی با همسر تسّری پیدا خواهد کرد.



❇️-هر کدام از ما برای #ازدواج معیارها و ملاک هایی داریم که سعی می کنیم انها را در وجود فرد مقابل جستجو کنیم. فهمیدن این که کسی واجد شرایط ما هست یا نقش بازی می کند، کار دشواری است. اما با دقت و تلاش و تحقیق، م گرفتن و بررسی عمیق می توانید تا حد زیادی طرف مقابل را بشناسید.


❇️-چطور می توانیم به وجود معیارهایمان در طرف مقابل پی ببریم؟

           -از این سه روش:

 ۱. ~گفت وگوها~

باید چند جلسه در منزل یکدیگر (بیشتر در خانه دختر) و چند جلسه در مکان های عمومی، بیرون از خانه های آنها صورت گیرد. درباره آینده، شغل، روابط با والدین، استقلال از #خانواده ها و حساسیت های کاری و اجتماعی گفت وگو کنید و سعی کنید احساسات را در این آشنایی و شناخت دخالت ندهید.


در جلسات #خواستگاری تنها به آخرین اخبار زندگی فرد مقابل بسنده نکنید. در مواردی فردی که شما را پسندیده است، ممکن است تحت تأثیر هیجانات و احساسات عاشقانه و دوست داشتن، تغییراتی در خود احساس کند که با دیدگاه شما همسو است، اما این یک امر پایدار نیست.

بنابراین شما باید از ویژگی های ثابت شخصیت فرد آگاهی پیدا کنید که بخشی از آن در گفت و گوهای دو نفره مشخص می شود و بخشی در تحقیقاتی که باید انجام دهید. از فرد بخواهید خودش را توصیف کند. از زبان خودش ویژگی هایش را بشنوید و در تحقیقات بعدی در پی این باشید که صحت ادعای او را کشف کنید.

 ۲. ~آزمون های روان شناختی~

برخی ویژگی ها برای تشکیل #زندگی_مشترک اهمیت زیادی دارد در حالی که برخی دیگر تنها به این بستگی دارد که خود شما چه روحیه ای دارید. شناخت این ویژگی ها و قضاوت کردن درباره این ها، کار یک آدم آگاه، با تجربه و بی طرف است. یعنی یک مشاور یا روانشناس.

یک روان شناس بالینی باتجربه با آزمون های شخصیتی(حداقل سه آزمون معتبر) و همگرایی نتایج آنها می توانید خودتان و طرف مقابل را بهتر بشناسید و در عین حال، چشم اندازی از زندگی مشترکتان به دست بیاورید که مشکلات شما در آینده چه خواهد بود و آیا ازدواج شما به صلاح هست یا نه.

 ۳. ~ تحقیق از افراد آگاه~

باید درباره خانواده، رفتار، اخلاق، اعتقادات، فعالیت ها و روابط اجتماعی فرد تحقیق کنید. از او بخواهید دوستانش را به شما معرفی کند. هر کسی با افرادی دوستی می کند که به آن ها شبیه است و از سوی دیگر دوستان تأثیر زیادی بر شخصیت فرد می گذارند؛ بر این اساس شناخت دوستان طرف مقابل، اطلاعات خوبی در اختیار شما می گذارد.

معمولا بهتر است حوادث زندگی فرد را از نوجوانی به بعد بررسی کرده و از خویشاوندان، معلمان، استادان، دوستان، همکاران و همسایه ها با حوصله و دقت اطلاعات لازم را جویا شوید. پیشنهاد می کنیم یافته های تحقیق ، گفت وگو و هر نوع تردید و نگرانی را با مشاور ازدواج در میان بگذارید تا او که فردی آگاه، باتجربه و بی نظر است با تطبیق یافته های هر سه منبع (گفت وگوها، آزمون ها و تحقیقات) به ارزیابی آنها بپردازد.



⁉️⁉️ «بسیار یکدنده و لجباز است، اما با مهربانی مطابق میلم می‌شود»، «من می‌توانم او را بروفق مرادم سازم»، «الان به هوای مجردی چنین رفتار می‌کند، دنیای تاهلی حال و هوایش را تغییر می‌دهد» و. .

با فردی مواجه شده‌اید که به نظر آدم جالبی است، بخشی از نیازها و خواسته‌های شما از همسر را برآورده می‌کند، اما در عین حال شخصیت او بسیار متفاوت از شخصیت شماست. با وجود این تصمیم دارید دل به دریا بزنید و با او ازدواج کنید؛ با خود می‌اندیشید بعدترها ممکن است همین تفاوت‌ها به جذابیت‌های زندگی شما تبدیل شود یا به این امید که بعد از شروع زندگی، بتوانید با صبوری و محبت نواقص شخصیتی او را برطرف کرده و تغییرش دهید، بر تصمیم ازدواج‌تان راسخ‌تر می‌شوید و پیش می‌روید.


✍️ راه‌حل :

می‌خواهید زیر پر و بالش را بگیرید، مرهمی بر مشکلاتش شوید، به او اعتماد به نفس دهید و ترغیبش کنید تا تغییر کند و به راه درست بیاید و. هدف خوب و پسندیده‌ای است، اما باید یادتان باشد تا زمانی که فردی نخواهد و خود انگیزه به تغییر نداشته باشد شما نمی‌توانید او را مجبور به تغییر کنید. چه‌بسا بسیاری به امید معجزه تغییر همسر بعد از ازدواج، مشکلات موجود را نادیده گرفته‌اند، اما به فاصله بسیار اندک، پس از ورود به زندگی متوجه این امر شده‌اند که حقیقت زندگی مشترک توفیر دوصدچندان با خیالپردازی پیش از ازدواج دارد. اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه می‌کنیم خیال باطل تغییر همسر را از سرتان بیرون کنید. یقین داشته باشید اوضاع عوض نخواهد شد، شرایط همسرتان را همان‌گونه که هست بپذیرید و دوست داشته باشید.




اگر بیش از اندازه از همسر خود بزرگتر باشید:


این امکان وجود دارد که حوصله او را نداشته باشید و نتوانید خامی ها، بی تجربگی ها و کندی او در باره مسائل زندگی را تحمل کنید. در واقع ممکن است از این که شاهد هستید همسرتان با مسائلی دست به گریبان است که شما مدتها پیش آنها را پشت سر گذاشته اید، خسته شوید.


تمایل دارید بیشتر اوقات نقش والد را بازی کنید، زیرا تجربه بیشتری دارید. تقریباً غیرممکن است که بتوانید از پند و اندرز دادن و نصیحت کردن همسرتان چشم بپوشید. همین باعث می شود که همیشه با همسرتان مانند یک کودک رفتار کنید و در دام ارتباط مداوم والد- کودک بیفتید. این ارتباط باعث خشم و انزجار همسرتان نسبت به شما و عصبانیت متقابل شما نسبت به او می شود و تاثیر مخربی بر رابطه تان می گذارد.


در رابطه قدرت بیشتری پیدا می کنید و وسوسه می شوید که همسرتان را کنترل کنید. به دلیل بالاتر بودن سن، تجربه های بیشتر و احتمالاً موفقیت های مالی بیشتر ممکن است همسر خود را کنترل کنید تا دست به کارهای ناپخته و حساب نشده نزند.


ممکن است بخواهید خود را جوان تر از سن واقعی تان نشان دهید. افراد در هر سنی نیازهای خاصی دارند اما وقتی فردی با همسری بسیار جوان تر از خودش ازدواج می کند ممکن است از اینکه به نیازهای سنی خودش پاسخ دهد دست بردارد و برای رضایت خاطر همسرش سعی کند که رفتارهای سنین پایین تر را انجام دهد.

 


اگر بیش از اندازه از همسر خود جوان تر باشید:


این امکان وجود دارد که به او به عنوان یک الگو و آموزگار نگاه کنید و در مقابل او احساس ضعف و حقارت کنید. وقتی همسرتان به مراتب از شما بزرگتر باشد طبیعی است که موفق تر، باتجربه تر و از لحاظ اقتصادی با ثبات تر باشد. این موضوع می تواند فرد را به طور ناخودآگاه تحت تاثیر قرار دهد به طوری که احساس کند همسرش از او بهتر است.


ممکن است همیشه برای همسرتان نقش کودک را بازی کنید. وقتی که تجربه کمتری دارید و مشاهده می کنید که همسرتان با تجربه تر است ممکن است به طور ناخودآگاه در مقابل او در اکثر مواقع نقش یک کودک را بازی کنید.


ممکن است بخواهید خود را مسن تر از سن واقعی خود نشان دهید. برای این که تفاهم بین خود و همسرتان را بیشتر کنید، احتمال دارد رفتارهای مطابق با سن خود را کنار بگذارید و مطابق میل او رفتارهای سنین بالاتر 

را نشان دهید.



✔️در ازدواج، آن چیزی که افراد را کنار هم نگاه می دارد، ارزش های نزدیک به هم است. در روابط غیر رمانتیک نیز، به نظر می‌رسد علایق و ارزش های مشترک باعث حفظ روابط می شود. ارزش های ما آن مواردی اند که به ما در زندگی معنا می دهند. آنها ما را آنچنان که هستیم تعریف می کنند، و یا آنچنان که می خواهیم باشیم و به نظر برسیم.همهٔ ما افراد زیادی را می شناسیم که چنان که می گویند و یا باور دارند، رفتار نمی کنند. این می تواند به این دلیل باشد که آنها ارزش هایشان را درونی نکرده اند، و یا به این دلیل که آنها فقط این ارزش ها را ادعا می کنند چون از دیگران گرفته اند.

❓چه معیارهایی برای معتبر بودن ارزش های ما وجود دارد؟ 


1⃣معیار اول؛ ارزش های ما در صورتی معتبرند که توسط خودمان آزادانه انتخاب شده باشند و نه چون دیگران گفته اند، و یا چون خوشایندِ دیگران است. 


2⃣ معیار دوم؛ ارزشی معتبر است که شما آن را آزمون کرده باشید و  دریافته باشید که به معنای واقعی به زندگی شما غنا می دهد. صِرف اینکه والدین ما ارزشی را به ما القا کرده باشند، باعث نمی شود همان ارزش برای من هم صحیح باشد. 


3⃣ معیار سوم؛ در صورتی ارزشی معتبر است که پیامدهای داشتن آن، و عمل به آن را در نظر گرفته باشید. به عنوان مثال آیا این ارزش باعث می شود که در بسیاری جمع ها پذیرفته نباشم و طرد بشوم؟ آیا عمل به این ارزش باعث می شود با افراد دیگری در تعارض قرار بگیرم؟ آیا با تمام سختی های موجود حاضرید به ارزش تان متعهد باشید؟ آیا شما آمادهٔ شنیدن انتقاد دیگران نسبت به ارزش هایتان هستید؟ 


4⃣ معیار چهارم؛ در صورتی ارزشی معتبر است که شما با رضایت خاطر و به طور مستمر آن را در زندگی خود پیاده کنید. در غیر اینصورت، تنها ادعایش را دارید. 


✅ ارزش های مهم زندگی شما چیست؟ آنها را شناسایی کنید و رفتارها و انتخاب هایتان را بر مبنای آنها بسازید.


دکتر مایکل رایس



  نوازش یا به عبارتی دیگر  دیده_شدن، یکی از عمیق ترین نیازهای روانی انسان است که فقدان آن در کودکی یا بزرگسالی اختلالاتی روانی عمیقی مانند اختلال شخصیت خودشیفته؛ اجتنابی و ضداجتماعی را رقم میزند. 


 اریک_برن، روان‌شناس برجسته و بنیانگزار مکتب "تحلیل روابط متقابل" می‌گوید: اگر انسان‌ها نوازش نشوند، مغزشان متلاشی می‌شود و این کنایه‌ایست از اهمیت نوازش به‌عنوان غذای روح برای مغز.


نوازش‌می‌توانند مثبت یا منفی باشد. لبخند زدن، جملات مهرآمیز گفتن و . نمونه‌هایی از نوازش مثبت و اخم کردن، مشاجره، انتقاد، نیش و کنایه زدن مواردی از نوازش‌های منفی هستند.


این نیاز به اندازه‌ای قوی است که بشر همه ی تلاش خود را به کار می‌گیرد تا دیگران او را ببینند، تایید کنند، دوست بدارند و تحسین کنند و اگر چنین چیزی اتفاق نیفتد به صورت تعجب آوری برای به دست آوردن #دیده_شدن٬ به نوازش‌های منفی پناه میبرد، به عبارتی، ما حاضریم انتقاد شویم، بازخوردهای منفی بگیریم، زیر سوال برویم و. تا به خودمان ثابت کنیم که دیگران ما را می‌بینند و به‌همین دلیل مهم هستیم! یکی از نمودهای این واکنش روانی در کودکانی است که بخاطر دیده شدن از سمت والدین دائما دست به رفتارهای منفی میزنند و متأسفانه والدین به رفتارهای منفی کودک به سرعت پاسخ میدهند و کودک یاد میگیرد که با ادامه ی این روند به راحتی می تواند توجه والدین را به دست آورده و نیاز به نوازش خود را تأمین کند.


نوازش‌ها می‌توانند کلامی و غیرکلامی باشند. کلمات مهرآمیز نمونه‌هایی از نوازش‌های کلامی هستند و کلمات طرد کننده و توهین ها هم نوعی نوازش منفی کلامی هستند؛ برای مثال دقت کنید به خوشحال شدن یک نوجوان در کلاس درس وقتی معلم به دلیل رفتار منفی؛ به او توهین میکند!!!


نیاز به نوازش شدن نیازی طبیعی و همگانی است. ی این نیاز، احساس خوب و خواستنی بودن و ارزشمند بودن را تقویت می‌کند و بستر لازم برای بهبود روابط بین‌فردی و سلامت روان را فراهم می‌کند، به شرطی که بیاموزیم چگونه نوازش‌های مثبت را دریافت کنیم و چگونه دیگران را مورد نوازش قرار دهیم. به تمام ابعاد مثبت همسر؛ فرزند یا دوستانتان دقت کنید و آنها را به زبان بیاورید.


ارتباط به معنای تبادل اطلاعات و احساسات است، با این تعریف ارتباط نوعی داد و ستد است به این ترتیب، تبادل نوازش نیز در بافت ارتباطی معنا پیدا می‌کند. 


در ارتباط سالم، تبادل نوازش‌های مثبت وجود دارد و برای تقویت ارتباط می‌توان از آن بهره گرفت. نوازش می‌تواند ابزاری برای پایان بخشیدن به کار "ناتمام" باشد. اگر دیگران را آزرده‌ایم، نسبت به آنها بدرفتاری کرده‌ایم، آنها را مورد قضاوت قرار داده‌ایم و. با نوازش کردن می‌توانیم راه را برای دلجویی از آنها هموار کنیم و به آنها کمک کنیم تا ما را ببخشند. نوازش‌های مثبت می‌تواند پادزهری برای رفتارهای آزارگرانه و خشونت‌آمیز باشد.




‍ 

☘️حد و حریم خصوصی در زندگی شویی باید چگونه رعایت شود که اعتماد از بین نرود؟


محدوده ها و حریم های خصوصی بین زن و شوهر، 

موضوعی بسیار پیچیده و حساس است. 


از یک طرف آزادی فردی را داریم، 

از طرف دیگر موضوع صمیمیت و عشق 

و از طرف دیگر اعتماد و تعهد و وفاداری.


برای مشخص کردن مرزها و حریم خصوصی؛

بایستی موضوعات فوق برای هر دو نفر واضح و روشن باشند، 

و حتما به یک تفاهم و اتفاق نظر کلی رسیده باشند.

یکی از اجزاء اصلی عشق واقعی و ازدواج خوب، 

صمیمیت است 

و هرچه صمیمیت بین زوجین بیشتر باشد، 

درجه عشق آن ها نیز بیشتر خواهد بود.


زوجین بایستی صداقت داشته باشند. یعنی احساسات و افکار خود را بایکدیگر در میان بگذارند 

و هرچه میزان رازها بین زوجین کمتر باشد، 

صمیمیت آن ها نیز افزایش خواهد یافت.


از طرف دیگر بحث آزادی و حریم خصوصی را داریم، 

که بایستی سه شرط را با خود به همراه داشته باشد:


مخالف تعهد و وفاداری نباشد.

به حریم و حق و حقوق دیگری نشود.

اعتماد به همراه بیاورد.


زمانی که زوجین به این مرحله برسند دیگر،

 نه فرد لازم می‌بیند،

و نه به خود اجازه می‌دهد که به حریم خصوصی همسرش وارد شود.


همچنین همسر فرد هم در صورتی که بر اساس حس کنجکاوی، 

همسرش به حریم خصوصیش وارد شود، 

از بروز چنین مسئله ای به هم ریخته، 

آشفته و عصبانی نخواهد شد؛ 

و آن را حمل بر به حریم خصوصی خود تلقی نخواهد کرد،

و این حق را برای همسرش قائل خواهد شد.


بهترین کار این است که اگر سر و راز فردی در کار نیست، 

تمهیدی به خرج دهیم که اگر حس کنجکاوی در ذهن همسرمان است اغناء شود. 

برای مثال زمانی که مشغول کار هستیم و تلفن همراه ما به صدا در می آید از او بخواهیم که پاسخ دهد 

و از طرف دیگر می توانیم نام کاربری و رمز عبور پست الکترونیکی، فیس بوک، تلگرام و . 

خود را به همسرمان بدهیم 

و از او بخواهیم که کنترل کند آیا پیام مهمی از دوستان دارید یا نه؟ 

و بدین ترتیب اعتماد سازی کنید



تا حالا به این فکر کرده اید که چقدر می ارزید؟ اگر تمام دارایی و ثروت مادی تان به باد برود، شما چقدر می ارزید؟ جواب این سوال معیار واقعی ثروت شماست.


واقعیت این است که بسیاری از افراد اگر پول و دارایی مادی شان را از دست بدهند، دیگر هیچ چیز ارزشمندی ندارند. آنها کسانی هستند که فاقد ذهن خلاق هستند و هرگز برای توانمندتر کردن خود گامی برنداشته اند. 


اطراف خود را نگاه کنید؟! پر است از آدمهایی که دغدغه همه چیز دارند بجز توانمندتر کردن و ارزشمندتر کردن خودشان. البته مراقب باشید خودتان از این دسته نباشید. 


برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن قبل از هرچیز باید ذهن ثروتمندی داشته باشید و تنها آنهایی ذهن ثروتمند دارند که به خودسازی می پردازند. باورهای شان راقوی می کنند، اعتماد به نفس دارند، از قدرت خلاقیت شان بهره می برند و تلاش می کنند مهارتهای ارزشمند را کسب کنند. شما چقدر در این‌مسیر هستید؟ 


آبراهام لینکلن می گوید:

" معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم"

ثروت واقعی تان را افزایش دهید!


 

 *معنی ازدواج و تعهد

*تعیین و روشن کردن اهداف بلند مدت در زندگی

*انتظارات متقابل از همسر 

*سلسله مراتب زندگی 

*آیا شما تمایلی به داشتن فرزند دارید و اگر تمایل دارید چه تعداد 

*وضعیت مالی و درآمد در زندگی

والدین و اقوام و ارتباط با آنها

*انتظاراتی که از نقش جنسیتی خود و همسرتان دارید.

*مسائل جنسی و انتظارات طرفین از این رابطه.

*نحوه حل و فصل تعت مهم

*اعتقادات و زندگی معنوی.

*توافق در زمینه روابط خارج از محیط خانوادگی



ازدواج، راه‌حلی مناسب برای ترمیم شکست عاطفی نیست.

 شکست عاطفی در برخی موارد، انگیزه‌ای قوی برای ازدواج است.

 درد شکست و رنج جدایی همراه با خلا عاطفی ناشی از شکست عاطفی، آن‌ها را بر این می‌دارد که به ازدواج به‌عنوان گزینه‌ای برای رهایی از این درد روان‌شناختی فکر کنند. آن‌ها به خود می‌گویند برای رهایی از این همه رنج و فشار راهی جز ازدواج وجود ندارد.

چنین ازدواج‌هایی اغلب بدون شناخت کافی و عجولانه صورت می‌گیرد. به همین دلیل اغلب دردسرساز هستند.

در حالی که شروع رابطه‌ عاطفی جدید و ازدواج، راه‌حل مؤثری برای رهایی از بار فشار و شکست عاطفی گذشته نیست، این افراد به مشاوره و مداخلات روان‌شناختی نیازمندند.

 آن‌ها هم‌چنین باید کمی به خود زمان بدهند تا بتوانند تجربه‌ی تلخ قبلی را هضم کنند. کنار آمدن با تجربه‌ی شکست، حداقل یک سال زمان می‌برد. از طرفی، آن‌ها زمانی می‌توانند چنین تجارب دردناکی را هضم کنند که به نقش خود در شکست رابطه‌ی عاطفی پی ببرند، احساسات خود را تخلیه کنند و تصمیم بگیرند که اشتباهات خود را تکرار نکنند. تنها در این وضعیت است که فرد می‌تواند دور از گرد و غبار حاصل از شکست عاطفی قبلی، ازدواج مناسبی داشته باشد.


اگر شما جزء این عده از افراد هستید، باید بدانید که پس از شکست عشقی و ناکامی در ازدواج، حداقل باید یک سال صبر کنید و به اصطلاح به خودتان زمان بدهید و سپس به برقراری رابطه‌ی عاطفی جدید به قصد ازدواج فکر کنید.


در کل برای ازدواج باید حالتان خوب باشد، بعد وارد رابطه بشوید نه این که یک رابطه را شروع کنید تا حالتان خوب شود.


 جاذبه‌ی قهر و عشق به زندگی

اریک فروم


"عشق باید درخورِ معشوق باشد"

؛

یک قاعده ی کلی در مورد هرگونه عشقی وجود دارد، 

چه عشق به زندگی باشد

چه عشق به یک انسان دیگر

به یک حیوان، و یا یک گل

من هنگامی میتوانم دوست بدارم، که عشقِ من «درخورِ» معشوق باشد و با نیازها و طبیعتِ او «همخوانی» داشته باشد.

؛

عشق من به گیاهی که به آبِ کم نیاز دارد، خود را در این نشان می‌دهد که تنها همانقدر که نیاز دارد به آن آب بدهم. 

اگر درباره ی «آنچه که برای گیاهان سودمند است» یک پیش باوری دارم، مثلا این که همه‌ی گیاهان به آب فراوان نیاز دارند، گیاه را خراب خواهم کرد و از بین خواهم برد، چون نمی‌توانم آن را چنان که بایسته‌یِ اوست دوست بدارم.

؛

پس فقط دوست داشتن و «بهترین آرزوها» را برای یک موجود زنده‌ی دیگر داشتن، کافی نیست.

تا ندانم "نیاز" یک گیاه، یک حیوان، یک کودک، یک مرد، و یا یک زن چیست، و تا نتوانم خود را از پیش فرض‌ام در این باره، که بهترین چیز برای دیگران چیست و از «میل‌ام به کنترل دیگران»، رها کنم، "عشق من ویرانگر است."



✍️ نتایج تحقیقات نورولوژیستهای آمریکایی نشان می‌دهد که مغز افرادی که دچار شکست عاطفی شدید می‌شوند واقعا دچار جنون می‌شود.


داستان عاشقانه لیلی و مجنون و اشعار چون "درد عشقی کشیده ام که مپرس" می‌توانند یک ریشه علمی‌داشته باشند. به طوری که دانشمندان کالج پزشکی آلبرت انیشتین از دانشگاه یشیوا در نیویورک دریافتند که عشق به شدت مغز را به خود وابسته می‌کند و زمانیکه فرد دچار شکست عاطفی می‌شود نتایج این شکست می‌تواند واقعا مغز را دچار جنون کند.


در حقیقت عشق درست مثل یک داروی مخدر عمل می‌کند که وقتی به بدن نرسد بیمار به شدت آشفته می‌شود.


این محققان با کمک دستگاه رزونانس مغناطیسی از مغز ١٥ دانشجوی کالج که به تازگی دچار شکست عشقی شده بودند تصویر برداری کردند.


این تصاویر نشان داد که فضاهایی از مغز این داوطلبان دچار فعالیت شدید شده اند. ناحیه بطنی غشایی که تحریکات را کنترل می‌کند و مهمترین فضای مغز در بروز احساسات ناشی از عشقهای رومانتیک است یکی از نواحی پرفعال پس از شکست عاطفی بود.  


هسته اکومبنس و کورتکسهای مداری پیشانی و جلوپیشانی که با آرزو و اعتیاد به مواد مخدر ارتباط دارند و در پایان کورتکس جزیره ای و کورتکس کمربندی قدامی‌که با دردهای فیزیکی و استرس مرتبطند در اثر شکست عشقی به شدت دچار جنون شده بودند.


براساس گزارش لایو ساینس، نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد که شکست عاطفی واکنشهای جنون واری در مغز عاشق دل شکسته ایجاد می‌کند، به طوری که این جنونها می‌تواند موجب تغییر شکل مغز شود.





۱- هر هفته یک کتاب بخونیم 

۲- هر روز نیم ساعت ورزش کنیم 

۳- هر شب لیست کارهای فردامون رو بنویسیم 

۴- هر شب چند دقیقه روزانه نویسی کنیم 

۵- هر روز بیست دقیقه برای یاد گیری یک زبان غیر زبان اصلی مون زمان بذاریم

۶- هر روز ده دقیقه نیایش یا مدیتیشن کنیم 

۷- هر روز غذای خونگی و سالم بخوریم 

۸- هر روز صبح زودتر بیدار شیم

۹- هر روز حداقل به یک نفر کمک کنیم یا حالش رو خوبتر کنیم 

۱۰- تکیه کلام های نامناسبمون رو از صحبت هامون حذف کنیم.




بدترین مشکل اینجاست که :

آقایان مشکلات و اختلافات را پشت در اتاق خواب می‌گذارند، اما خانم‌ها مشکلات را وارد اتاق خواب می‌کنند و می‌‌گویند اول مشکل را حل کنیم بعد به هم نزدیک شویم


فضایی درست می‌شود که با آن کاری نمی‌شود کرد.

*

وظیفه ما در رابطه، نشان دادن اشتباهات دیگران نیست.

ما همه به اندازه کافی واعظ و معلم اخلاق در اطرافمان داریم.


وظیفه ما شاید این است که سکوت کنیم و اجازه دهیم دیگران خودشان باشند در کنارمان.

درست همان کسی شویم که هیچگاه نداشتیم؛

وظیفه‌مان این است که دیگری را برای خودمان نخواهیم؛

بلکه دیگری را برای رها بودنش و شبیه خودش بودن او بخواهیم. 

آدم ها برای کم کردن دردها و تنهایی‌ها وارد رابطه می‌شوند، نه برای وارد شدن به قفسی دیگر، حتی اگر مُهرِ عشق بر سر درِ آن خورده باشد.

برای داشتن یک رابطه ی جنسی خوب وبی همتا، قبل از پرداختن به ظاهرمان باید به اندیشه هایمان بپردازیم. 

رابطه جنسی نه با عضو جنسی بلکه از طریق مغز هدایت می شود.

برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک #همسر خانه‌دار وهنرمند کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده می‌گردند که موضوعات روز را می‌شناسد و هیچ وقت دست از یاد گرفتن وپیشرفت برنمیدآرد

سعی کنید همدیگر‌ را بفهمید.‼️

فرض کنید همسر شما کمی زود از کوره در میره و این ویژگی شخصیتی ایشون هست، با همچین فردی نباید تو شرایط بحث و دعوا دهن به دهن گذاشت چون اینکار فقط و فقط باعث تشدید تنش میشه.


سکوت و گفتن جمله «حق با شماست!» میتونه بهترین تصمیم یک زن یا مرد با ت باشه که در شرایط بحرانی همسرشو آروم می‌کنه. اما این نکته رو در نظر بگیرید که حتماً وقتی حال هر دوتون خوب هست، در مورد اون موضوع با هم حرف بزنید.

این که با گذشت مدتی از ازدواجتان تعداد روابط جنسی شما با همسرتان رو به کاهش برود همیشه نشانه سرد شدن شما نسبت به هم نیست تعداد رابطه بین زوجین تا مدتی کاهش یافته و معمولا به تعداد ثابتی میرسد اما در مقابل با بالا رفتن شناخت و مهارت شما در رابطه کیفیت روابط شما افزایش خواهد یافت.

نمی توانید یک شبه راه صد ساله بروید!

برای رسیدن به رضایت و موفقیت جنسی باید وقت و انرژی صرف کنید تا کم کم با افزایش شناختتان از وضعیت جنسی یکدیگر شرایط بهتر شود.

وقتی مردی بدون درخواست زن،

او را در آغوش می گیرد 

عاشقانه تر خواهد بود.

 اما در صورت فراموشی ، 

در خواست این عمل 

از جانب زن

 بهتر از رنجیدگی است.



افشای خیانت، بحرانی ناگهانی برای زوج هاست چرا که باورهای قبلی آنان را درباره وفاداری، اعتماد و عشق زیر سوال می برد. 

برملا شدن پیمان شکنی شوئی تاثیر مخرب، تکان دهنده و شدیدی بر زوج ها می گذارد .


در فرد آسیب دیده از این واقعه، عواطف شدید اغلب بین احساس خشم نسبت به فرد خطاکار و احساسات درونی خجالت، تحقیر، افسردگی، احساس قربانی شدن  و رهاشدگی در نوسان هستند.


زوجین، مراجعه به درمانگر را در حالتی از شوک ، ناباوری، خشم و انکار شروع می کنند و حال اگر این رابطه بطور جبران ناپذبری خدشه دار شده باشد علاوه  بر آن احساساتی از قبیل شک و بدبینی شدید نسبت به شریک نیز وجود خواهد داشت.

اغلب درمان این احساسات منفی در زوجین با دوره هایی از بی ثباتی همراه است که  زمان زیادتری نیز برای مراجعه به روانشناس و درمان نیاز دارد.


جالب تر از زن ها هم مگر موجودی هست ؟!!!

زنی را تصور کن که در نهایتِ بچگی ، موهایش را بافته ؛

در نهایتِ دخترانگی ، برایِ خودش آواز می خوانَد ،

و در کمالِ نِگی ، آستین ها را بالا زده و در همان حالتِ بچگانه ی دخترانه ی آواز خوان ، خیلی شیک و نه به نظافتِ خانه ای مشغول است .

زنی که با تمامِ ظرافت ، آرزوهایش را گوشه ی ذهنش مچاله کرده و برایِ فرزندش مادری می کند .

زنی را تصور کن که یک دستش به آشپزی و لباس شستن است ،

و در دست دیگرش کتابی قَطور .

و با همان نگاهِ دلبرانه ی همیشگی ، خط به خط ، حرف هایِ تازه ای می خواند تا حالِ لحظه هایِ تنهایی اش برایِ همیشه خوب باشد .

جانِ من ؛

می شود چنین صحنه هایی را دید و برای فداکاریِ معصومانه شان ضَعف نکرد ؟!

انصافا جالب تر از این موجوداتِ دوست داشتنی هم مگر هست ؟!

تازه . کجایش را دیده اید ؟!

بعضی هایشان با تمامِ این شرایط ، شاغل هم هستند .

خدا این موجوداتِ دوست داشتنی و عجیب را به دنیایمان ببخشد .

اگر نبودند ، نفس کشیدن چقدر سخت بود !

زن ها ؛؛؛

واقعا خوبند !!!


نرگس صرافیان طوفان‌


شَک به دوست داشتنی بودنمان و به اینکه آیا به اندازه‌ی کافی، کافی هستیم!

دریغ که میکنند، هر چند سال هم که بگذرد، هر سنی هم که پیدا کنیم، باز شک میکنیم. شک به خودمان، به حرف‌هایمان به تصمیم‌هایمان و به هدف‌هایمان.

دریغ که میکنند، شک شروع میشود.

و آرام آرام دایره‌ی شک بیشتر میشود.

اول به دوست داشتنی بودنمان و بعد به دوست داشتنِ آدمها نسبت به خودمان.

و مدام از خودمان میپرسیم:

آیا واقعا مرا دوست دارد؟

تمام این سرگشتگی‌ برمیگردد به یک سوال اساسی که از کودکی‌مان در مخفی‌ترین اتاق‌های ذهنمان از خودمان میپرسیدیم؛ اینکه اگر دوست داشتنی‌ هستم چرا آنها دریغ کردند؟ 

هیچ‌ حسرتی برای یک آدم، بزرگ‌تر از حسرتِ محبت نیست. 

وقتی کودک هستیم درست ترین و مهم‌ترین زمان برای دریافت محبت است. محبت باعث میشود احساس کنیم مهم هستیم و ما را دوست داشتنی میبینند و پدر و مادری که محبتشان را دریغ میکنند، بذری از شَک میکارند درست در وسط قلبِ هویتِ فرزندشان.

ما فرزندانِ نسلی مشترک هستیم که بیشترِ پدر و مادرهایمان نمیتوانستند ما را در آغوش بکشند. که نمیدانستند چطور محبتشان را ابراز کنند. ما فرزندان نسلی مضطرب و سرد هستیم که بیشتر از آنکه عشق را لمس کنیم شرم و حیا را حس کردیم. 

و حال که به میانه‌های راه میرسیم شک میکنیم.

شک به اصیل بودنِ احساساتِ طرف مقابل و شک به احساساتِ خودمان. 

داستانِ دریغ کردنشان، داستان غم‌انگیزی ست، اما غم‌انگیزتر از آن، دریغ‌ کردنِ خودمان است.

اینکه چقدر عجیب رفتارهایی را تکرار میکنیم که از آنها عمیقا آسیب دیده ایم و درست همانگونه که به ما عشق نورزیدند به خودمان عشق نمیورزیم.

راهِ عشق ورزیدن به خودمان از دیدنِ چشم‌هایمان شروع میشود.

امشب به چشم‌های خودتان در کودکی‌تان نگاه کنید.

آیا حضور عشق و محبت را حس میکنید؟ 

به چشم‌های زیبایتان نگاه کنید و آرام زمزمه کنید: تو کافی هستی و من آنگونه که هستی دوستت دارم و اگر لازم به تغییر باشد، کنارت با عشق خواهم ماند و تغییر را آغاز خواهیم کرد.



پونه مقیمی


مطالعات جدیدی در زمینه علل ناپایداری ازدواج صورت گرفته است که چرا برخی زوج‌ها ناچار به ترک یکدیگر می شوند و چگونه برخی دیگر این حالت را ندارند و تصمیم گیری هایشان کاملا رضایت بخش بوده است. بیشتر زوج ها در ابتدای زندگی مشترک کمتر دچار اختلاف نظر و مشکلات اخلاقی می شوند. بسیاری از همسران دلایل مختلفی برای ماندن در کنار یکدیگر دارند. اما بسیاری دیگر نیز هستند که پس از مدتی به اختلافاتی بر می خورند که تصمیم گیری های اولیه را منتفی کرده و ناچار به جدایی می شوند. در ادامه به بررسی علل ناپایداری ازدواج می پردازیم.

تحقیقاتی در زمینه اختلافات و جدایی های زن و شوهر و علل ناپایداری ازدواج توسط پرفسور سامانتا جوئل از دانشگاه یوتا صورت گرفت که طی گزارشات حاصل شده از این تحقیقات از شرکت کنندگان خواسته شد دلایل انتخاب جدایی و پایان دادن به رابطه با همسرشان را به وضوح اعلام کنند.

پاسخ دهندگان به سه گروه کلی تقسیم شدند. گروه نخست شامل ۱۳۵ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که دلیلشان مبنی بر این بود که همسرشان به تنهایی تصمیم می گیرد و آنها ناچارند که از خواسته هایشان صرف نظر کنند.

گروه دوم شامل ۱۳۷ نفر دانشجو در همان مقطع بودند که از آنها خواسته شد پاسخ هایشان را به وضوح اعلام کنند و همچنین گروه سوم گروهی کارگر مکانیک بودند که از آنها سوالاتی در محدوده اینکه آیا در زمینه مطالعه و یا ادامه تحصیل اختلافاتی دارند یا خیر  پرسیده شد.

محققان از پاسخ های به دست آمده ۲۷ دلیل در مورد اقامت و مسکن و ۲۳ دلیل در مورد ترک خانه و خانواده دریافتند.

به این ترتیب می توان گفت یکی از علل ناپایداری ازدواج این است که زوجهایی که یکی از آنها مشکلاتی در زمینه محل ست و اقامت خود دارند و همچنین زوجهایی که مشکلاتی در مورد ترک کردن خانواده دارند زندگی مشترکشان منجر به جدایی می شود.

زندگی های ادامه دار

در این گونه زوجها صمیمیت عاطفی، احساس نزدیکی شدید به شریک زندگی و سرمایه گذاری های عاطفی و همچنین احساس تعهد به خانواده از جمله دلایل مهم و اصلی در ادامه دار بودن ثبات زندگی بوده است و البته در برابر این رفتار ها و خلق و خوی، نقص اعتماد، خیانت و بسیاری از عوامل دیگر نیز مانع این زندگی ادامه دار خواهد شد.

بیشتر زوج هایی که از زندگی مشترکشان احساس رضایت مندی داشتند بر روی عوامل مثبت و به اصطلاح رویکردی نظیر ویژگی های شخصیتی شریک زندگی خود احساس نزدیکی زیادی داشتند.

دوام زندگی

نیمی از افراد در هر قشر و فرهنگی زمانی که دچار اختلافات شدید و مشکلات خانوادگی می شوند و تصمیم به جدایی می گیرند در واقع مشکلی خاص و حادی ندارند و زمانی که یک فرد خارج از محدوده روابط آنها نظاره گر رفتارشان باشد متوجه خواهد شد که این افراد هیچ گونه مشکل حادی ندارند اما در واقع این افراد اسیر یک رابطه سخت و پیچیده هستند که زندگی را برای هر دویشان مشکل ساخته است.

طبق نظریه پروفسور سامانتا جوئل ” تمام انسان ها به یک دلیل عاشق می شوند ”

از دیدگاه تکاملی، یافتن یک شریک زندگی چندان سخت نیست اما یافتن شریکی مناسب که همگام با خصلت های شخصی باشد کمی سخت است.

الی. جی. فینکل، (Eli. J. Finkel) استاد دانشگاه نورث وسترن درباره علل اینکه چرا ازدواج کردن و عشق در دوران حاضر به نسبت دوران‌ پیشین سخت‌تر شده است می‌گوید: ما در دورانی به سر می‌بریم که بهترین ازدواج‌ های آن بهتر از بهترین ازدواج‌ های دوران پیشین اند، لیکن در عین حال ازدواج‌های متوسط این دوران، به نسبت دوران پیشین، بدتر هستند. مورخان، ازدواج در آمریکا را به سه دوره تقسیم می‌کنند: دوره‌ی اول از دوران استعمار تا سال ۱۸۵۰، یعنی هنگامی که ما صنعتی شدیم، دوره‌ی دوم از ۱۸۵۰ تا حدود ۱۹۶۵ و اکنون نیز در دوره‌ی سوم به سر می‌بریم.

ازدواج در اولین دوره، بیشتر بر روی کمک برای رسیدن به نیازهای اساسی، فیزیولوژی و بقا، همچون خوراک و پوشاک و مسکن، تمرکز داشت. در آن دوران، مردم همسر خود را دوست داشتند اما در عین حال، اگر یکدیگر را دوست نداشتند نیز، دلیل بر آن نمی‌شد که از یکدیگر طلاق بگیرند. لیکن اگر از دوران اول به دوران دوم جهش کنیم، می‌بینیم که به طور فزاینده‌ای مردم ازدواج را برای تحقق شخصیت می‌خواهند، برای رسیدن به عشق!

اما در دوران سوم، یعنی از ۱۸۵۰ تا کنون، می‌بینیم که ما صرفاً به دنبال عشق نیستیم یا به دنبال ارتباط از طریق ازدواج کردن. امروزه نیازهای پیچیده‌تری نیز سر از تخم درآورده‌اند، نیاز به خودشکوفایی، رشد شخصی و یا احساس سرزندگی. سبب همین است که یک خانم در یک موقعیت خاص  ممکن است با خود بگوید: «او مرد جذاب و پدر خوبی است، اما من احساس می‌کنم نمی‌توانم ۳۰ سال با او زندگی راکد و بی حرکتی داشته باشم. من واقعاً با او نمی‌توانم رشد شخصی خوبی داشته باشم!»

متاسفانه انتظارات ما از آن‌چه که ازدواج می‌تواند به ما ارائه دهد در بسیاری جهات بالاتر رفته است و به همین سبب در دوران ما عمر ازدواج‌ها کوتاه‌تر شده اند و همین است که ما را ناامید کرده است.



✅زبان اول:تاییدوتشویق

اگرهمسرشماجزء آن دسته از افرادی هست که دوست دارد از او تمجیدکرده،بنابراین حتی اگر یک لیوان چای برایتان آورد این کار را انجام دهید.


✅زبان دوم:اختصاص وقت


آیادقت کردید به شکایات همسرتان که هیچ وقتی برایشان نمی گذارید؟این یعنی زبان محبت شما وقت گذاشتن است و بدانید این وقت گذاشتن یعنی تمرکزوتوجه به همسر نه صرفاًدرکناراوبودن.


✅زبان سوم:هدیه کردن

بدانید ازنظرکسی که زبان محبت اودریافت هدیه است قیمت هدیه چندان ارزشی ندارد؛بلکه اعطای آن به عنوان نمادی از عشق برایش مهم است.


✅زبان چهارم:خدمت کردن


خدمت عاشقانه یعنی برآوردن انتظارات همسر.البته خدمت کردن همسر درکارهای خانه نباید اجباری باشد؛اماطرف مقابل هم فراموش نکنند که به جای امرکردن باید درخواست کنند.


✅زبان پنجم:لمس کردن.


گرفتن دست یکدیگر،درآغوش گرفتن ورابطه شویی ازراههای ابراز علاقه به یکدیگر است.

❇️پس درپیداکردن راههای ابراز علاقه به همسرتان دقت کنید.



✖️برای اینکه خوشبخت باشم باید در هر کاری که به عهده می گیرم موفق شوم.


✖️برای اینکه خوشبخت باشم باید در همه حال مورد قبول همه افراد قرار گیرم.


✖️من بدون تو نمی توانم زندگی کنم.


✖️اگر یک اشتباه کنم یعنی من ناکارآمد هستم.


✖️اگر کسی با من مخالفت کند یعنی مرا دوست ندارد.


✖️ارزش اجتماعی من بستگی به این دارد که دیگران درباره ام چه فکر می کنند.


✍️ پس آگاه باشید چنانچه شما نیز از این باورهای غلط و باورهایی شبیه اینها تبعیت می کنید ممکن است مستعد ابتلا به افسردگی باشید.





بلوغ عاطفی در واقع به معنای مدیریت عواطف است. بلوغ عاطفی به این معنا نیست که ما عواطف خود را پنهان و یا سرکوب کنیم. بلوغ عاطفی به شما کمک می کند تا در زمان های ضروری زندگی تان تصمیمات عاقلانه تری بگیرید و نگذارید که احساساتتان بر شما غلبه کند.


بلوغ عاطفی یعنی اینکه فرد به مرحله ای از رشد عاطفی رسیده است که می تواند به طور مناسب احساسات مثبت و منفی خودش را در زمان مناسب و به شکلی مناسب بیان کند.


نشانه های بلوغ عاطفی


موقعی که بفهمید رفتار بد دیگران واقعا ناشی از ترس یا اضطراب‌شان است نه به خاطر بدجنسی و رذالت‌شان



موقعی که عزت نفستان را بالا می برید، نه به این خاطر که می‌فهمید آدم فوق‌العاده‌ای هستید، به خاطر اینکه می‌فهمید بقیه هم ممکن است همین قدر احمق، ترسو و بی‌دست و پا باشند.


موقعی که از قهر کردن دست بر می‌دارید. اگر کسی اذیت‌تان کرد، نفرت و رنجش خود را در روزهای متمادی در دل نگه نمی‌دارید. 



موقعی که می‌فهمید وقتی آدم‌های نزدیک‌تان غر می‌زنند یا ناخوشایند و کینه جو به نظر می‌رسند، نمی‌خواهند اذیت‌تان کنند، بلکه می‌خواهند توجه شما را به تنها روشی که بلدند، به خودشان جلب کنند.



موقعی که دست از کمال گرایی بردارید. هیچ آدم کاملی وجود ندارد، هیچ کاری عالی نیست، هیچ زندگی‌ای فوق‌العاده نیست. در عوض، به گفته مشهور دونالد وینی‌کات، اعتقاد پیدا می‌کنید: «به قدر کافی خوب است» می‌فهمید که خیلی چیزها در زندگی شما زمانی بد بودند، اما حالا به قدر کافی خوب اند.



ارزش چیزهای کوچک را می‌دانید. می‌فهمید که رضایت حاصل لحظات است. اگر یک روز بدون مشکلات زیاد بگذرد، راضی خواهید بود.



اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند، می‌تواند عامل نگرانی باشد. اما وقتی بالغ شوید، برای انکه نظر دیگران را درباره خود تغییر دهید، زیاد تلاش نمی‌کنید. آنچه برایتان مهم است، این است که خودتان و یکی دو نفر دیگر از وجودتان راضی باشند.


در مقابل رفتارهای منفی دیگران کمتر عصبانی می‌شوید. قبل از اینکه عصبانی و ناراحت شوید، مکث می‌کنید تا ببینید منظور واقعی‌شان چه می‌تواند باشد. می‌دانید که بین آنچه که کسی می‌گوید و آنچه که در لحظه برداشت می‌کنیم، تفاوت وجود دارد.



1️⃣ ویژگی های رفتاری شامل:


تمرکز بیشتری بر فعالیتهای لذت بخش دارند.

از معاشرت با افراد منفی بین و ناراحت پرهیز می کنند.

صبر و حوصله بیشتری دارند.

شوخ طبعند و در شرایط سخت روحیه طنز خود را حفظ می کنند.

بجای عبور از بسیاری موانع، آنها را دور می زنند.


2️⃣ ویژگی های بینشی شامل:


عادت به نگاه مثبت دارند و خوش بین هستند.

اعتماد به نفس بالایی دارند.

توقعات و انتظارات محدودتری از دیگران دارند.


احساس خشم، کینه و انتقام در آنها به سادگی تحریک نمی شود.

  از شادی دیگران شاد می شوند.



بهتر است حداقل روزی ۱۵ دقیقه را در سکوت بگذرانیم و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که داریم فکر کنیم، سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سکوت کرد. بلکه بهتر است زمانی که فرا رسید آن را بپذیریم، روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانیم و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندیم.


بهتر است هیچگاه جلوی گریه خود را نگیریم و گهگاهی گریه کنیم این کار باعث تخلیه تنش‌هایمان شده و به ما آرامش می‌‌بخشد.


بهتر است وقتی احساس می‌کنیم که سرمان پر از فکرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاک کنیم.


افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از تفکر به آینده و ادامه زندگی لذت می‌برند.


می‌توانیم آرامش را از کودکان بیاموزیم. آنها در همان لحظه‌ای هستند که زندگی می‌کنند و لذت می‌برند.


اگر نمی‌توانیم دیگران را ببخشیم بهتر است بدانیم که افکار خشمگین همواره ما را با این افراد مرتبط و آنها را به خود جذب می‌کنیم، شاد کردن دیگران باعث آرامش می‌شود.


هر چه اکسیژن بیشتری به ما برسد آرام‌تر خواهیم شد، بنابراین خوب است که در محل کار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری کنیم.


بهتر است خود را بپذیریم و از چیزی که هستیم راضی باشیم در این صورت با تسلیم و پذیرش احساس آرامش بیشتری می‌کنیم.


بهتر است با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل کنیم.


با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنیم.


مهم نیست که با ما مودبانه برخورد شود یا نه بلکه برخورد محترمانه ما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در ما خواهد شد.


سرعت حرکت ما با احساس‌های‌مان رابطه مستقیمی دارد، آرام راه برویم و حرکات بدن خود را آرام کنیم، طولی نمی‌کشد که آرام خواهیم شد.


شاد کردن دیگران، ‌موجب آرامش می‌شود. چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه بدهیم. قدردانی کنیم، دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهیم، لطف که وظیفه نیست.


گاهی می‌توانیم برای رسیدن به آرامش دراز بکشیم، عضلات خود را شل کنیم و به هیچ چیز فکر نکنیم.


آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فکری و احساس آرامش خواهد شد.


هرچند وقت یکبار ساعت خود را باز کنیم تا خود را از فشار زمان نجات دهیم، همچنین درآوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند.


برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش بر روی خود متمرکز (سکوت) شویم و آرام نفس بکشیم.


تمرین کنیم که آرامتر از حد معمول صحبت کنیم. اینکار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می‌کند.


        

✍️ تمام کردن یک رابطه احساسی برای هر فردی سخت و طاقت فرساست، اما افرادی که مهارت پایان دادن به رابطه را دارند، اقداماتی انجام می دهند که عبور از این بحران را برای خود و شریکشان آسان تر می سازد: 


1️⃣ این فرد یک دفعه ناپدید نمی شود.

 شاید شما هم رابطه ای را تجربه کرده باشید که در آن طرف مقابل یک باره غیب شده است. شما روز قبل با هم بوده و اوقات خوشی را گذرانده اید، اما او از دیشب نه جواب تلفنتان را می دهد، نه پیام هایتان را می خواند.


✨ اگر به هر دلیلی تصمیم به پایان دادن رابطه گرفته اید، مسئولیت تصمیم گیری تان را بپذیرید و طرف مقابل را از تصمیمتان باخبر کنید.


2️⃣ فرد آگاه و بامهارت محترمانه رفتار می کند. یاد اولین روزهای آشنایی بیفتید که چطور با عشقتان رفتار می کردید. مدام مراقب بودید که مبادا از دستتان ناراحت شود. 


✨ مسلما رابطه شما نقص هایی داشته که به خاطرش تصمیم به جدایی گرفته اید، اما یادتان باشد بی احترامی کردن به طرف مقابل، در واقع بی احترامی کردن به انتخاب خودتان است، بنابراین بهتر است محترمانه رفتار کنید.


3️⃣ قطع کردن تدریجی رابطه فقط باعث آزار دیدن بیشتر دو طرف و درگیر شدن دوباره در یک پروسه احساسی می شود که نتیجه آن ممکن است ادامه یک رابطه ناسالم باشد.


4️⃣ فرد با مهارت و آگاه احساسات و تقصیرهایش را می پذیرد.در هر رابطه دو طرف حضور دارند، ممکن است سهم یکی از طرفین در به بن بست رسیدن رابطه بیشتر از دیگری باشد، اما مسلما هر دو طرف در رسیدن به نقطه پایانی نقش داشته اند.


✨ اشتباهات خود را بپذیرید و به خاطر آنها از طرف مقابل عذرخواهی کنید. بدانید که طی فرایند جدایی احساسات و هیجانات منفی را تجربه خواهید کرد، به جای اینکه طرف مقابل را مسئول حال بدتان بدانید، در فکر یافتن راهکارهایی برای تغییر خلقتان باشید.


5️⃣ فرد آگاه و با مهارت در این کار، حضوری خداحافظی میکند. 


⁉️ به نظر خودتان شما سواد پایان دادن به یک رابطه را دارید یا نه؟



3چیز زن را ملکه میکنه :


لباس سپید عروسی

مادر شدن 

واستقلال مالی



3 چیز باعث گریه زن میشود :


جریحه دارشدن احساسش

از دست دادن عشقش 

 ومرور خاطرات خوشش


 


3 چیز احتیاج زن است :


آغوشی گرم وبا محبت 

تایید انگیزه هایش 

وزمانی برای رسیدن به وضع ظاهریش



3چیز زن را میکشد :


 همسرش از زن دیگری تعریف کند 

مبهم بودن آینده اش

از دست دادن عزیزانش



3 چیز باعث افتخار زن است :


زیباییش

اصل و نسبش

و نجابتش


3 چیز زن را وادار به ترک زندگیش میکند بدون برگشت :

 

خیانت

 عیب جوییش

و عدم وجود امنیت



و بلاخره 3 چیز راز یک زن رافاش میکند :


نگاهش.

نگاهش.

و نگاهش.



زن گرانبهاترین اعجاز خداست

برای داشتنش باید وضوی عشق گرفت وبر محراب رویش سجاده ایی از گلبرگ یاس گسترد



خب، قبل از هرچیز، باردیگر باید متوجه آسیب‌پذیری ناخودآگاه خویش در برابر صدمات آزارگری جنسی [سادیسم] در روابط صمیمی‌مان با دیگران باشیم. هنگامی که کودکانی خردسالیم، هر یک از ما مشتاق است که مادرش، پدرش و در واقع نخستین پرستارش فقط و فقط به او توجه کند.در موقعیت کلاسیک، هر یک از ما در کودکی آرزو دارد سرباز کوچولوی محبوب مادرش یا دخترعزیز باباجانش و از این قبیل باشد، ولی ما همگی مجبور می‌شدیم محبت محدود پدر و مادرمان را با برادرها و خواهرهای مزاحم‌مان و از آن بدتر، با شریک زندگی‌مان – عموماً پدر – یا با شریک زندگی بابا – عموماً مادر- قسمت کنیم. در بزرگسالی می‌کوشیم – معمولاً به شکلی ناخودآگاه – تا این موقعیت را تکرار کنیم، آن هم از طریق از هم پاشاندن زوج‌هایی که می‌شناسیم.ولی ما نه تنها غالباً تسلیم آرزوی نهان خویش برای از هم پاشاندن زوج های دیگر می‌شویم، بلکه گاهی اصلاً رابطه جنسی برقرار نمی‌کنیم.فروید اگر بود این فرضیه را طرح می‌کرد: وقتی ازدواج می‌کنیم، نه تنها به این آرزوی دیرپا جامۀ عمل می‌پوشانیم که درست مانند مامان و بابا شریکی جنسی باشیم، بلکه در عین حال احساس اندوه و گناه می‌کنیم که چرا با شخص نامناسب ازدواج کرده‌ایم. 



بدین اعتبار، خیلی‌ها هنگامی که پیمان شویی می‌بندند در تراز آگاهی خود احساس خرسندی و کامروایی می‌کنند، اما در ضمن در ناخودآگاه خویش می‌ترسند مبادا به والدین خود خیانت کرده باشند، انگار که با ازدواج خود می‌گویند: «نگاه کن مامان، زنی پیدا کردم که خیلی از تو بهتر است» یا «آهای بابا، شوهرم بیشتر از تو پول درمی‌آورد». رواندرمانگران دریافته‌اند که زوج‌ها برای غلبه بر این احساس گناه در بیشتر موارد روابط جنسی را از زندگی شویی خویش حذف می‌کنند تا بدین وسیله در باطن به والدین خویش وفادار بمانند. اگرچه این قسم ملاحظات ممکن است پیچیده و حتی بعید و غریب بنمایند، متخصصان روانشناسی معاصر بارها و بارها با این پویش روانی در زندگی روازنۀ ما مواجه می‌شوند.



منبع:درس‌های فروید برای زندگی

نوشته:برت کار

ترجمه:صالح نجفی



 منطق مورچه ای دارای 4 قسمت است:


  اولین بخش آن این است : « یک مورچه هرگز تسلیم  نمیشود. »

اگر آنها به سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متوقف شان کنید به دنبال راه دیگری میگردند. 

بالا میروند ، پایین میروند ، دور میزنند.

 آنها به جستجوی خود برای یافتن راه دیگر ادامه می دهند.


 بخش دوم این است : « مورچه ها کل تابستان را  زمستانی می اندیشند. »

این نگرش مهمی است. نمیتوان اینقدر ساده لوح بود که گمان کرد تابستان برای همیشه ماندگار است.

 پس مورچه ها وسط تابستان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند.


باید همچنان که از آفتاب و شن لذت میبرید به فکر سنگ و صخره هم باشید.


 سومین بخش از منطق مورچه این است :

 « مورچه  ها کل زمستان را مثبت می اندیشند. »


 این هم مهم است. در طول زمستان مورچه ها به خود یادآور میشوند که این دوران زیاد طول نمی کشد ؛ به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت و در اولین روز گرم ، مورچه ها بیرون می آیند.


 اگر دوباره سرد شد آنها برمیگردند زیر ، ولی باز در اولین روز گرم بیرون می آیند. آنها برای بیرون آمدن نمیتوانند زیاد منتظر بمانند.


  چهارمین و آخرین منطق مورچه ها :  

« یک مورچه در  تابستان چه قدر برای زمستان خود جمع میکند؟ »

«هر چه قدر که در توانش باشد» 


پس:

 هرگز تسلیم نشو

 آینده را ببین. (زمستانی بیاندیش)

 مثبت بمان (تابستان را به خاطر بسپار)

 همه تلاشت را بکن

             






دروغ‌گویی کی از رایج‌ترین رذیلت‌های اخلاقی در جامعۀ ماست و بر ماست که دربارۀ علل رواج دروغ‌گویی در جامعه‌مان تحقیق کنیم.

 به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین علل دروغ‌گو بودنِ ما ایرانیان این است که به نام «مصلحت» هر گونه دروغی را توجیه می‌کنیم. 

شاید برخی از انسان‌ها صادقانه و خالصانه، به خاطر مصلحت‌هایی واقعی، در موارد بسیار نادری دروغ بگویند، اما بیشتر افراد، برای تأمین منافع خود، از «دروغ مصلحت‌آمیز» سوء استفاده می‌کنند؛ ازاین‌رو لازم است که با دقت تمام دربارۀ دروغِ مصلحت‌آمیز تحقیق کنیم و حدود و ثغور آن را مشخص نماییم. 


مهم‌ترین مسائلی که در اینجا باید بررسی شوند، از این قرارند:

 1) آیا راست‌گویی وظیفه‌ای مطلق و استثناناپذیر است و ما در هر شرایطی، بدون توجه به پیامدها و نتایج، باید دروغ بگوییم، یا می‌توانیم در موقعیت‌های ویژه‌ای و با رعایت شرایط خاصی، دروغ بگوییم؟

 2) «مصالحی» که می‌توان به خاطر آنها دروغ گفت، کدام‌اند؟

 3) چه کسانی می‌توانند دروغ مصلحت‌آمیز بگویند؟ و به چه کسانی می‌توان دروغ مصلحت‌آمیز گفت؟ در اینجا لازم است دربارۀ دروغ‌گویی «پزشک به بیمار»، «پدر و مادر به کودک»، «همسر به همسر»، «حاکمان به شهروندان» و نظایر آنها بحث کرد؟،

 4) رابطۀ دروغ‌گویی با «فریبکاری»، «ریاکاری»، «خیانت» و نظایر آنها چیست؟،

 5) رابطۀ دروغ و اعتماد چیست؟،

 6) نظر آیات قرآنی و روایات اسلامی دربارۀ دروغ مصلحت‌آمیز چیست؟،

 7) نقش سعدی در رواج دروغ مصلحت‌آمیز در جامعۀ ایرانی چیست؟، 

8) چه علل اجتماعی و ی و مذهبیی باعث شکل‌گیری ایدۀ دروغ مصلحت‌آمیز می‌شوند؟ دروغ در چه بستر اجتماعیی شکل پیدا می‌کند؟




چندی پیش یکی از اساتید جامعه شناسی این پرسش مهم را مطرح نمود که چرا کتاب های گذشته برانگیزاننده بودند ولی کتاب های   امروز از این ویژگی برخوردار نیستند؟ به طور مثال چرا برخی آثار دکتر شریعتی آتشی بر جان جامعه افکنده و مردم را حول یک آرمان بسیج می کرد ولی امروزه صدها کتاب نیز از انجام چنین رسالتی برخوردار نیستند؟ پرسشی که می کوشید تا راز کرختی جامعه امروز را جویا شده و از بی اثر بودن اندیشه های امروز در ایجاد تحولی معنادار سراغ گیرد. روشن است که اندیشه ها برای فراگیر شدن نیازمند وجود زمینه های اجتماعی مناسب هستند. بنابراین باید پرسش را در زمینه ای از رابطه متقابل میان اندیشه و زمینه جستجو کرد. اما واقعا چرا امروزه اندیشه ها به تغییر اجتماعی نمی انجامند؟


  عدم شناخت کافی از حاملان تغییر اجتماعی: اندیشه ها در صورتی می توانند به تغییر منجر شوند که قادر به ایجاد پیوند مناسبی با نیروی اجتماعی هدف باشند. در فقدان چنین شناختی اندیشه ها صرفا در فضا رها می شوند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شوند. بنابراین طرح این پرسش اهمیت دارد که واقعا در شرایط امروز ایران کدام ائتلاف از نیروهای اجتماعی از فرهنگیان، دانشجویان، ن یا کارگران حامل پیام ایجاد تغییرات معنادار هستند؟


  فقدان زبان ارتباطی مناسب: روشنفکران ایران همواره متهم بوده اند که توان همدلی و همزبانی با توده مردم را فاقد هستند! برج عاج نشینی، زبان ثقیل، محصور ماندن در فضای دانشگاه و بالاخره فاصله گیری از دغدغه های روزمره مردم هم در زمره سایر نقصان های آنان بوده است. شاید بتوان دکتر شریعتی را یک استثناء مهم در این میان تلقی کرد. روشن است که تا زبان اندیشه ها به شرایط جامعه نزدیک نشود تغییری ایجاد نخواهد شد!


  کاهش مرجعیت روشنفکران: روشنفکری یک پدیده مدرن و روشنفکران مهم ترین منادیان تغییرات اجتماعی در جوامع هستند. در ایران امروز اما با افول نقش روشنفکران و ظهور شبکه های اجتماعی، این سلبریتی ها هستند که گوی سبقت را در جلب توجه توده های مردم از سایر مراجع فکری جامعه ربوده اند. بنابراین پرواضح  است که گوشه نشینی روشنفکران می تواند با به حاشیه بردن پیام تحول خواهی، دوره ای از س و بی میلی نسبت به ضرورت ایجاد تغییرات معنادار را به همراه بیاورد!


  فقدان قطب بندی های آشکار: بر خلاف نیم قرن اخیر ایران که حقانیت اندیشه ها موجب فراگیری و تحرک اجتماعی می شد، امروزه ظهور مجموعه ای از اندیشه های پست مدرن که حقیقت را نسبی و حتی توهم آمیز می دانند باعث سازگاری بیش از پیش مردم با نارسایی ها شده است. بحران اعتماد اجتماعی نیز از پژواک یافتن و پذیرش نداهای حق طلبانه معترضان از سوی مردم جلوگیری کرده و جامعه را بیش از پیش در غرقاب روزمرگی ها فرو می برد!


  نکته پایانی: هیچ چیزی آزار دهنده تر از دویدن در مسیری نیست که پایانی برای آن متصور نباشد. احساس ناگوار تعلیق، تلاش کردن و نرسیدن، درجازدگی پس از گذشت یکصد سال پرداخت هزینه، ناامیدی فزاینده و احساس ژرف بی قدرتی ی! آیا راهی برای ایجاد تغییرات معنادار گشوده خواهد شد؟



مهران صولتی




یادم میاد مادرم همکاری داشت بنام خانوم "ب". خانوم ب از اون زنهای خانه دار و کدبانوی آذری بود که از هر انگشتش یک هنر میریخت. دعوت شدن به مهمونی های خانوم ب که حتا یک نان و پنیر ساده رو هم با ارایش چشم نوازی روی سفره میگذاشت، نه تنها لذت گوارشی بلکه حظ بصری هم با خودش به همراه داشت. البته به گفته مادرم این جور پذیرایی فقط محدود به مهمانی ها نبود و حتا در روزهای کاری اداری هم هر نوع غذا یا ترشی که خانوم ب با خودش میورد و با دست و دلبازی هر چه تمام تر با همکاران تقسیم میکرد، همینطور شکیل و خوش طعم بود. خانوم ب صاحب ٣ فرزند بود که اونها رو هم مثل دسته گل بزرگ کرده بود. خلاصه کلام اینکه در حالیکه خیلی از اقایون حسرت داشتنِ همسری مثل خانوم ب رو میکشیدند، همسر ایشون در کمال ناباوری عاشق دختر جوان ١٩-١٨ ساله ای شد که احتمالا یک نیمرو هم بلد نبود درست کنه در مقابل خانوم ب زنهای سطحی نگری رو هم میبینیم که بجز چشم و هم چشمی و حیف و میل اموال هنر دیگه ای ندارند و همسران شون نه تنها دست از پا خطا نمیکنن بلکه مثل غلام حلقه به گوش مطیع اوامر اون ها هستن. چون اصولا قرار نیست در این دنیا عدالت برقرار باشه و با هرکس مطابق لیاقت ها و شایستگی هاش رفتار بشه

رابطه انسان با بدنش هم مثل یک رابطه شوییه. گاهی در اوج مراقبت و توجهی که بهش میکنی، بهت خیانت میکنه و گاهی هر بلایی هم که به سرش بیاری اب از اب ت نمیخوره. کم نیستن ادم هایی که همه عمر مشغول فسق و فجورن و اهل رژیم و ورزش هم نیستن و عمری طولانی دارن. یادم میاد یک بار که برای بیوپسی از توده گردنی اقایی رفته بودم در حین بیوپسی تعریف میکرد که هرگز در عمرش بیمار نشده، ساکن باغی بود و اغلب محصولات مورد نیازش رو یا خودش پرورش میداد و یا از همسایه ها میخرید. میگفت حتا سیستم تهویه مطبوع هم نداره برای اینکه زمستانهای فلوریدا سرد نیستند و برای تابستان هم پنکه سقفی کفایت میکنه، چون معلوم نیست این دستگاهها چه به روز هوا میارن و من همونطور که او از زندگی سالمش صحبت میکرد زیر میکروسکوپ سلولهای بدخیمی رو میدیدم که از قبل در بدن پخش شده و بیماری رو در مرحله غیر قابل درمانی قرار داده بودن مسلما بعنوان یک پزشک قصدم کم اهمیت جلوه دادن تغذیه سالم و ورزش نیست، ولی واقعیت تلخ اینه که "ژنها" بیشتر از هرعاملی تعیین کننده سرنوشت ما هستن، پس خوبه که گاهی بجای وسواس های بی جهت و اتلاف وقت زیاد در اشپزخانه و ورزشگاه سعی کنیم کیفیت زمانی رو که با هم میگذرونیم بهبود بدیم. دوستی میگفت ببین ما چقدر وقت صرف خرید مواد غذائی ، اشپزی، چیدن سفره، تمیز کردن اشپزخانه و ظرف شستن میکنیم و اخر سر خسته و کوفته بدون اینکه با بچه هامون حرف بزنیم میریم میخوابیم ولی این مادرهای خارجی با بچه هاشون به تماشای مسابقه فوتبال، بسکتبال، شنا. میرن. اخر سر هم سر راه برگشتن به خونه همبرگری میخرن و اشغالش رو هم همونجا میندازن بیرون و کلی هم خاطره خوب از خودشون بجا میگذارن بهر حال زندگی قابل پیش بینی نیست. همین الان معلوم نیست که در بدن های ما چه میگذره، پس بد نیست که حداقل شما دوستان ساکن ایران و بعضی شهرهای خارج از کشور گاهی روز تعطیل یکی از اعضای خانواده رو بفرستین دنبال یه ظرف حلیم و با هم بدور از دغدغه چربی و اضافه وزن. صبحانه خاطره انگیزی رو میل کنید. باور کنید لذتی که در این لحظه های قشنگ وجود داره، هر سلول سرطانی رو مجبور به اپوپتوز (خودکشی برنامه ریزی شده) میکنه. 


ژینوس_صارمیان



تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

circlesbacklink فروغ فرخزاد عشق ماشین سازی 20 good ❣❀ مــ❤ـــاه گــ❤ـــل ❀❣ cherana شکوفه باران وبلاگ اختصاصی روستای رمون