دروغگویی کی از رایجترین رذیلتهای اخلاقی در جامعۀ ماست و بر ماست که دربارۀ علل رواج دروغگویی در جامعهمان تحقیق کنیم.
به نظر میرسد یکی از مهمترین علل دروغگو بودنِ ما ایرانیان این است که به نام «مصلحت» هر گونه دروغی را توجیه میکنیم.
شاید برخی از انسانها صادقانه و خالصانه، به خاطر مصلحتهایی واقعی، در موارد بسیار نادری دروغ بگویند، اما بیشتر افراد، برای تأمین منافع خود، از «دروغ مصلحتآمیز» سوء استفاده میکنند؛ ازاینرو لازم است که با دقت تمام دربارۀ دروغِ مصلحتآمیز تحقیق کنیم و حدود و ثغور آن را مشخص نماییم.
مهمترین مسائلی که در اینجا باید بررسی شوند، از این قرارند:
1) آیا راستگویی وظیفهای مطلق و استثناناپذیر است و ما در هر شرایطی، بدون توجه به پیامدها و نتایج، باید دروغ بگوییم، یا میتوانیم در موقعیتهای ویژهای و با رعایت شرایط خاصی، دروغ بگوییم؟
2) «مصالحی» که میتوان به خاطر آنها دروغ گفت، کداماند؟
3) چه کسانی میتوانند دروغ مصلحتآمیز بگویند؟ و به چه کسانی میتوان دروغ مصلحتآمیز گفت؟ در اینجا لازم است دربارۀ دروغگویی «پزشک به بیمار»، «پدر و مادر به کودک»، «همسر به همسر»، «حاکمان به شهروندان» و نظایر آنها بحث کرد؟،
4) رابطۀ دروغگویی با «فریبکاری»، «ریاکاری»، «خیانت» و نظایر آنها چیست؟،
5) رابطۀ دروغ و اعتماد چیست؟،
6) نظر آیات قرآنی و روایات اسلامی دربارۀ دروغ مصلحتآمیز چیست؟،
7) نقش سعدی در رواج دروغ مصلحتآمیز در جامعۀ ایرانی چیست؟،
8) چه علل اجتماعی و ی و مذهبیی باعث شکلگیری ایدۀ دروغ مصلحتآمیز میشوند؟ دروغ در چه بستر اجتماعیی شکل پیدا میکند؟
درباره این سایت